شامگاه ۲۱ تیر ماه سال ۱۴۰۱ فریادههای گوش خراش زن میانسال و ۲ دخترش در یکی از خیابانهای جنوب تهران پیچید.
همسایهها که هراسان از خانهشان بیرون دویده بودند تازه داماد ۲۲ ساله به نام آیدین را دیدند که چاقو در دست هراسان خانه پدر زنش را ترک کرد و گریخت.
مرد صاحبخانه که چاقو خورده بود از همسایهها کمک خواست و وی به همراه ۲ دختر و همسرش که به شدت زخمی بودند به بیمارستان منتقل شدند.
مرگ تلخ مادرزن
مرد میانسال گفت: دامادم به خاطر اختلاف با دخترم بزرگم به خانهمان آمد و من و همسر و ۲ دخترم را زخمی کرد و فرار کرد.
این مرد و دو دخترش که تحت درمان قرار گرفتند و از بیمارستان ترخیص شدند، اما همسر ۶۰ ساله وی به نام اعظم به خاطر شدت خونریزی در بیمارستان تسلیم مرگ شد.
با مرگ زن میانسال ماموران به ردیابی تازه داماد پرداختند و وی را بازداشت کردند.
وی به درگیری خونین با همسر و خانواده همسرش اعتراف کرد و قتل مادر زنش را گردن گرفت.
در دادگاه
آیدین به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پایه میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه دو دختر قربانی برای آیدین درخواست قصاص را مطرح کردند.
همسر آیدین در حالی که اشک میریخت گفت: من به تازگی با آیدین ازدواج کرده بودم، اما او مرد بدبینی بود و مدام به من شک داشت. آخرین بار گوشی تلفنم را به زور از من گرفت تا آن را چک کند و از من خواست تا به خانه پدرم بروم. یک ساعت بعد در حالی که عصبانی بود مقابل خانه پدرم آمد و حرفهای نامربوط زد. حرفهای او باعث عصبانیت مادرم شد. مادرم به او ناسزا گفت و شوهرم بیرحمانه با چاقو مادرم را زد. من و خواهرم میخواستیم جلوی او را بگیریم. اما او ما را هم زخمی کرد. آیدین موقع فرار ضربهای با چاقو به دست پدرم زد و گریخت. من به هیچ قیمتی از خون مادرم گذشت نمیکنم و برای آیدین قصاص میخواهم.
سپس تازه داماد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من به تازگی با میترا ازدواج کرده بودم، ولی گمان میکردم او به من خیانت کرده است. من گوشی موبایلش را از او گرفتم و او را به خانه پدرش فرستادم. یک ساعت بعد با بررسی پیامکهای گوشی موبایل همسرم گمان کردم همسرم با یک نفر در رابطه است. به همین خاطر در حالی که عصبانی بودم به خانه پدر زنم رفتم و پیامکها را به مادر زنم نشان دادم، اما مادر زنم شروع به فحاشی کرد. من که عصبانی بودم چاقویی را که از قبل در پارچه مشکی پیچیده بودم بیرون آوردم و چند ضربه به مادر زنم زدم. من حال خودم را نمیفهمیدم که چند ضربه به همسر و خواهر زنم زدم و موقع فرار با پدر زنم درگیر شدم. من از قتلها پشیمان هستم و نمیدانم چرا دست به چنین اشتباهی زدم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده تازه داماد را به قصاص زندان و پرداخت دیه محکوم کردند.